من و روزام
من و روزام

من و روزام

پنج شنبه

آخرین پنج شنبه شهریور ،آخرین پنج شنبه تابستوون .

تموم شدمثل همیشه ،یادمه قبلن چقققققدر به پنج شنبه ها به خصوص عصراش اهمیت می دادم ،"امروز یه پنج شنبه ی استثناییه ،امروز پنج شنبه است کجا بریم ؟امروزیه پنج شنبه ی عاشقونه است می خوام عاشق بشم .واسه عصر پنج شنبه یه برنامه دارم ،خوشگدرونی در حد مرگ ،و......"

ای دریغ وقتی بزرگ می شی همه ی دلخوشیای ساده ات اپسیلونی می شن همه چی یه هو عوض می شه خانواده ات ،علاقمندیات ،اعتقاداتت،دلخوشیات ،نتیجه ی آزمونایی که می دی همه از قبول می رن به مردود، حتی پنج شنبه هات ،حتی....اولای مدرسه هات ههههههههههههههههمه چی ...............

ولی با همه ی این عوض شدنا ،یه تکرار کشنده هر روز مثل مار می پیچه به زندگیت .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد