من و روزام
من و روزام

من و روزام

realities

داشتم به این فکر می کردم که کاش توی بعضی مغازه ها واقعیت می فروختن .مثلن می شد مغازه ی واقعیت فروشی تا اونایی که نیاز دارن واقعیت ها رو بدونن و نمی دو نن می رفتن و این واقعیت ها رو می خریدن .

گاهی فکر می کنم این واقعیت چیه که همه ازش فرارین ؟یکی انقد تاب دیدن واقعیت ها رو نداره که درجا سکته می زنه و خداحافظ.اینه حکایت ملت خجسته دل ما .