نوستالژی 3

یادمه کارشناسی که بودیم تو کلاسموون یه پسره بود از اینایی که فیلم هندی زیاد می بینن ،اتفاقا همشهری موون بوود .یه روز اومد جلو ی کلاس ارایه بده ،یادم نیست دقیقن ولی یادمه یه مزه پروند سرکلاس استادم از اوون کرمو ها دنبال حرفشو گرفت من تو همون حال و هوا که سرم تو دیکشنری بود ،یه نگاه به این آقا پسر انداختم یه نگاه خاص یه نگا که انگار بهش بگم نه بابا تو ام آدمی و یه چیزایی با این محتوا .

هیچی آقا میگن همه چی با یه نگاه شروع شد ،این دیگه شد موی دماغ ما که الا و بلا من تو رو می خوام یکی نبود بهش بگه آخه خر جهان (یادمه این لقبیه که با یکی از همکلاسیام بهش دادیم ) تو اصلن تیکه ی فکری ما نیستی .البته ناگفته نماند من تو دوره ی کارشناسی ازون دانشجو های پر سر و صدا و اهل کل و ....بودم (البته باید بگم که این دوران کارشناسی ما خیلی دور نیست ها همیین چند سال اخیر )خیلی از پسرا دوست داشتن منو یه جورایی کفری کنن به خصوص یکی شون یادمه اسمش علی بود از هموون روز اول انگار شناختمش همه ی این آتیشا زیر سر اوون بود ولی من کوه بودم ،کفری شدم اما نه بین بچه ها هیچ کس نفهمید قضیه چیه اما امشب که یاد این قصه افتادم گفتم اینجا بنویسم تا این قصه رو حد اقل یه بار نقل کرده باشم .


ویژگی نوشت :تازگیا فهمیدم اوون بیچاره راست می گفت ،اشکال از نگاه نافذ منه،بعد اوون چند تای دیگه هم توی دام این نگاه ما اسیر شدن ،از جمله بعضیا که به  روی مبارک هم نمیارن .......

راستی این راسته که می گن عشق هموون و فقط هموون عشق اول ؟

نظرات 8 + ارسال نظر
یادداشت های روزمرگی دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 22:50 http://dailylife.blogsky.com

اوه؛ بعد از آقای جذاب حالا چشممون به خانم جذاب روشن شد!

من یاد یه سری حسای دانشجویی افتدم .مال قبل لز بزرگ شدنه .
نداشتیم ها.......

عسل سه‌شنبه 25 تیر 1392 ساعت 00:00 http://www.dr-present.blogfa.com

سلام...واقعا این چشم ها چه میکنند!!

آره
.................تا اشارات نظر،نامه رسان من و توست .....

یادداشت های روزمرگی سه‌شنبه 25 تیر 1392 ساعت 03:49 http://dailylife.blogsky.com

شوخی کردم هانی به دل نگیر.

don't worry

عرفان سه‌شنبه 25 تیر 1392 ساعت 09:23 http://dastforosh.blogsky.com

بابا جذاب... بابا نگاه نافذ.. ای پسر کش.. هلو.. آلبالو..

انتظار همچین واکنشی رو از شما حتمن داشتم .

عرفان سه‌شنبه 25 تیر 1392 ساعت 17:10 http://dastforosh.blogsky.com

دقیقا این کامنت چه حسی رو در شما بر انگیخت؟ عصبانیت، خنده، احساس لوده بودن طرف یا ..

هموون آخری لودگی طرف البته ببخشید ها ....

Mehdi چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 13:44 http://30-salegi.blogsky.com

تو این فرهنگ و تو این مملکت عشق اول بیشتر حاصل

واکنشهای شیمیایی یه سری هورمونهاست...جدی نگیرش

راست می گی تا به حال از این بعد به قضیه نگا نکرده بودم .

عرفان جمعه 28 تیر 1392 ساعت 17:49 http://dastforosh.blogsky.com

باشه

امیدوارم ناراحت نباشین.

عرفان شنبه 29 تیر 1392 ساعت 09:38 http://dastforosh.blogsky.com

وقتی خودم می پرسم قاعدتا باید آمادگی هر جوابی رو داشته باشم. ممنون این کمک می کنه روابطم رو بهتر تنظیم کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد