من و روزام

عناوین یادداشت‌ها

  • برگرد دوشنبه 5 آبان 1393 17:12
    چگونه به تاول های کف پاهایام بگویم تمام مسیر رفته اشتباه است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • مرگ یک مرد دوشنبه 5 آبان 1393 16:53
    تو روزات آرومه اینجا یکی دااااااااغونه
  • عاشقانه های بی عشق ........ یکشنبه 4 آبان 1393 21:10
    از وقتی عاشقش شدم بد شد ... این روزگار بد کرده با قلبم کم بوده از این زندگی سهمم................. از آدمای این شهر بیزارم چون با یکی شون خاطره دارم...................... این روزگار بد کرده با قلبم کم بوده از این زندگی سهمم................. از آدمای این شهر بیزارم چون با یکی شون خاطره دارم...................... این...
  • همه نا محرم یکشنبه 4 آبان 1393 20:53
    کم پرس از نامحرمان آنجا که محرم کم زند ................. دوستان نظرتوون راجع به این شعر مولوی چیه ؟؟؟
  • unname یکشنبه 4 آبان 1393 20:47
    از آدمای این شهر بیزارم ........................
  • چنان دل کندم . شنبه 25 مرداد 1393 00:33
    می گویند دل بکن از این لعنتی دنیا رو سرم خراب می شه .می کنم مگه چه قدر کار داره آ...آ کندم رفت .............. .
  • تابستون جمعه 24 مرداد 1393 01:11
    یه روز یه خونه ایی بود کهههههههه تابستونا روی پپپپپپشت بومش ولو می شد خووووورشید درخت انجیر پیری که تو بااااااااااغ بود همه ی کودکی های منو میییدید. آی اشک تو چشام جم می شه اینو می خونم ............. د یووونه بازیای اینجا رو دوست دارم اما اگه در حالت غیر مجازی منو ببینی می گی بابا این دیگه چه آدم قدیه. دقت کردین...
  • منِِِ ِ ناشی .............. جمعه 24 مرداد 1393 01:02
    درگیرتم این روزا ،درگیرمی این روزا ........اما من ساده ام لو می دم اما تو نه .................. وقتشه باید یه تکونی به خودم بدم رفیق .............. . بیا حواسمان را پرت کنیم ،کدامیک دورتر می افتد؟؟؟؟؟
  • من و تو و دیگران ............. جمعه 24 مرداد 1393 00:53
    افاده می آیی این روزها .......نیامدنت هم تبانی دیگران است ..................تو چرا بازیچه شدی من ساده بودم ، من دلتنگ بودم ،من عاشق بودم تو که نبودی ..... . دلم تنگ می شود این روزها می دانم اگر هم باشی بازهم دلتنگم .می بینی دیگر بودن و نبودنت هم فرقی نمی کند رفیق ..... این قدر انرژی پایت ریختم تو اما تمام این مدت...
  • من آمده ام که ناز بنیاد کنم ...... چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:27
    من که صادقانه پا پیش می گذارم ،نمی دانم چرا همه چوپان دروغ گو می شوند این روزها .............. دیدم نمیشه از اینجا دل کند . دلم که تنگ می شود ......................تنگ می شود . راستی دل ها تنگ می شوند یا نه دل ها هم دلتنگ می شوند .
  • ای ملت گریه ................... یکشنبه 15 دی 1392 20:06
    مرده اند از بیم یاران نام داران را چه شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • سنجیدم و دیدم که نشانی ز تکامل احکام نرون دارد و احکام شما نه ...................... یکشنبه 15 دی 1392 20:05
    آزاد سبز پوشٰ قلاده ٰ ندا توپ ٰبرادر ٰ مردم ٰ چریک ٰ می کشم ٰتجاوز ٰ چرا نشستین ؟ٰ هدف آقا سلطان تانک ایمان باور هدف زندگی چریکی آتش سهراب برادرم کشت حماسه تقلب قیامت وطن آزادی اینا شما رو یاد چی می ندازه مردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • واقیت درد یا درد واقعیت یکشنبه 15 دی 1392 19:57
    این روزها درد دارم ٰوقتی به واقعیت ها فکر میکنم ٰوقتی به جان سنگینی ها فکر میکنم ٰدرد به سراغم می آید دردی سسسخت ٰدردی که همه جا با من هست ٰدردی که انگار باید باشد ٰدردی که درمانی نیست برایش ٰآن درد واقعیت است..........سخت مرا به خود می پیچاند ٰسخت مرا در هم می شکد همه جا ٰهمیشه ٰبا همه ........
  • Missing پنج‌شنبه 14 آذر 1392 22:05
    برام جالبه ٰوقتی می رم بیرون ٰهمه رو می بینم الا تو .........................این شهر اونقدر بزرگ نیست که نشه ندید .
  • عشق بیستون/ بی ستون .................. سه‌شنبه 12 آذر 1392 22:31
    انبوه اندوه .................. اصرار حافظ را نمی فهمم ٰآخه می دانی این روزها به فال معتقد شده ام :حافظ هنووز اصرار دارد خبر خوشی در راه است .نمی دانم تو کجای زندگی منی که هر چه می آیی نمی رسی ؟؟؟؟!!!!!!! دیشب زبیستون صدای تیشه نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
  • warning سه‌شنبه 12 آذر 1392 22:26
    مجری برنامه مورد علاقه ام ٰگفت روز جهانی ایدزه :به اونایی که دوستشوون دارین راجع به اونایی که تزریق چندین بار از یک سرنگ دارن یا رابطه های جنسی دارن هشداربدین که دیگه از این کارا نکنن منم چون شما رو دوست دارم بهتون می گم از این کارا نکنین ....
  • posetive end جمعه 1 آذر 1392 20:13
    آذر همه توون مبارک . عاشق آخر پاییزم .
  • من ِسگ نما یا سگ ِمن نما ؟ جمعه 24 آبان 1392 19:45
    یه فیلمی می دیدم ،صاب کار دختره ،برای تنبیه کردش توی یه لونه ی سگ .شب تا صبح .........همه دل شوو براش سوخت داشتم با خودم فکر می کردم ماها در حال حاضر همه موون به نحوی داریم با سگ ها زندگی می کنیم ،این دیگه آخ و واخ نداره که .........................حالا اونم یه جونوره ،اما ماها چی که معلوم نیست با کیا هم خونه اییم...
  • بی تلاقی چهارشنبه 15 آبان 1392 17:06
    عشق تقاطع دو زندگیست .........................ما را همین کوچه ی بن بست بس.
  • congradulation چهارشنبه 24 مهر 1392 16:56
    فلسفه ی عید قربان رو دوست دارم یه جوور واقعا رهاییه،هر چند که عده ایی طبق معموول به تمام این معنویات ناب گند کشیدن اما قشنگه ......................پس عید همه توون عزیزا مبارک .................... بگردین ببینین تا حالا کیارو قربانی خودتون و امیال خودتون کردین . بگردین ببینید تا حالا چند نفر شما رو قربانی کردن، در هر...
  • مردهای همه کاره یکشنبه 7 مهر 1392 19:50
    دیشب ز بیستون صدای تیشه نیامد شاید به خواب شیرین ،فرهاد رفته باشد
  • no love دوشنبه 1 مهر 1392 13:20
    تازگیا یه کشفی کردم ،که مردها زن هایی رو دوست دارن که دوستشون ندارن ........... خیلی جالبه اینکه تو علم روانشناسی انسان هایی هستن که از محبت فرارین ،ینی اگه بهشوون محبت کنی ،می ذارن می رن،مردها از این دسته ان . فکر کنم این آقای نیچه باید یه تجدید نظری توی اعتقاداتش می کرد حالا من ایشان راتصحیح می کنم "به سراغ...
  • what should I say ??? دوشنبه 1 مهر 1392 13:09
    امسال تابستوون خیلی خوب بود اصلن بهترین تابستوون عمرم بود ،تمام آرامش ....ولی حیف که زود تموم شد ،همیشه همین طوریه روزایی که خوش می گذره زود تمام می شه . پاییزو دوست دارم ،اما وقتی میاد ناصبوور می شم ،دلتنگ می شم .یادآوری عشق نیمه کاره ی پاییزی منو داغوون می کنه ..... کاش همه ی روزا تابستوون بود .
  • a big problem دوشنبه 1 مهر 1392 13:04
    دیدم یه لکه ی سیاه روی صفحه ی سفید دیوار ه،نزدیک شدم دیدم یک سوسکه ،به این فکر افتادم که بکشمش دورتر شدم ،یهو افتاد زمین ،یه چیزی از درون بهم گفت بدو ،بدو برو دمپایی بیار الان وقتشه که لهش کنی ،یه آن مکث کردم ،تو این فکر بودم چرا وقتی می افتی همه می خوان لهت کنن ؟؟؟؟ بی خیال سوسکه شدم .رفت دنبال زندگیش ...............
  • real beings پنج‌شنبه 21 شهریور 1392 13:12
    بچه که بودم زنی رو میشناختم که اصلا یه طور عجیبی بود برام ،البته هنووزم هست اما الان کمرنگ تر شده نقشش تو روزای من ،موجودی که با یک سنگ هیچ فرقی نداشت نه گریه می کرد نه خنده های واقعی داشت ،شاید واسه همیین برام عجیب بوود این آدم . بزرگ که شدم فهمیدم تعجب آوری این زن به خاطر این بوود که هنوز یک زن واقعی نشده بود .یادمه...
  • پس کی ؟؟؟ دوشنبه 18 شهریور 1392 01:00
    شواهد و قرائن حاکی ازاینه که مردها برای انجام کارهاشون از دو نیکره ی چپ وراست با هم استفاده می کنن و زن ها تنها از نیمکره ی راست ،و جالب تر اینکه من کسی رو می شناسم که از هیچ کدوم این نیمکره ها برای هیچ دورانی از زندگیش استفاده نکرد که نکرد که نکرد ...................
  • unbelievables دوشنبه 18 شهریور 1392 00:58
    عجب نسل شاخداری بودیم ما؟؟؟!!!!؟؟ مجازی دردل کردیم ،مجازی اشک ریختیم ،مجازی خندیدیم،مجازی عاشق شدیم ،مجازی برای هم گل فرستادیم ،مجازی شب و روز با هم حرف زدیم ،مجازی به هم فکر کردیم . لعنت به ما که حالا چشم و گوش و دهنمون هم مجازی شد. پ.ن:خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و کامنت نویسان هم مثل خو د ت خوشنوود .
  • IMPOSSIBLE شنبه 16 شهریور 1392 22:43
    چه قدر فهموندن بعضی چیز ها به بعضی از آدم ها سخته ،چه قد فهمیدن معنای واقعی کلمات برای اونایی که بووق فهم دانایی برداشتن غیر ممکنه .....
  • [ بدون عنوان ] شنبه 16 شهریور 1392 22:34
    سرنوشت تو ،دوست من، تاراندن مگس ها نیست .
  • sorry سه‌شنبه 12 شهریور 1392 19:35
    چ ه حرمتی دارند این کلمات کاش معنی حرمت هر یک را می دانستیم ....