-
mocking
سهشنبه 14 تیر 1390 15:31
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 دکتر شریعتی : « کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !......
-
سست عنصری من
سهشنبه 9 فروردین 1390 21:21
یادمه روزی به این آهنگه می خندیدم آی میخندیدم!!!!!!!!!!!!!!می گفتم خوب حالا مثلا که چی؟؟؟؟؟؟ اما حالا حتی با شنیدنش گریه م می گیره ..... حقیقت داره دلتنگی . نمیدونی چقد سخته تو پشت نبض دیواری ......... تمام شهر خوابیدن من از فکر تو بیدارم ..............
-
گفتی دعا بی اثره
یکشنبه 7 فروردین 1390 23:15
امروز هر چی دنبال اهنگمون گشتم نبود ...................نه نبود ،می تونستی مثل باروون با من نفس بمونی .چرا این حس نمیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من انقد سست عنصر نبودم چرا حد اقل گیرت نمیارم تا انتقاممو بگیرم...... .
-
happy new things
یکشنبه 7 فروردین 1390 14:52
روزای نوتون ،فکرای نوتون ،آرزوهای نوتون و رفتارای نوتون مبارک ...... اینا فقط واسه اوناییه که این همه چیزای نو دارن نه شما ....... .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 اسفند 1389 17:35
ما آخرش نفهمیدیم انقلاب ما روی کشورای دیگه تاثیر گذاشت یا انقلابای کشورای دیگه رو ما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
نتونستم برای اولین بار
پنجشنبه 25 آذر 1389 18:56
یادمه یه روزایی به این شعرا و فیلما و متنای عاشقونه می خندیدم ولی عجب جمله ایه این "دوست دارم" .اصلا لازم نیست توی فضای خاصی باشی میاد دیگه این حس لعنتی میاد و رفتنش سخته...............فوت و فن فروشندگی تو این بازارو نمی فهمم من هی دوست دارم بفروشم و تو می شی اون مشتری پنهون تو ین بازار،هرچی بیشتر می خوامت...
-
تشکر
سهشنبه 25 آبان 1389 19:40
خدایا ازتبعیض منصفانه ات ممنون......
-
مرغ و جوجه
سهشنبه 23 شهریور 1389 17:38
دیروز پریروزا بود یه لالایی شنیدم جالب بود: لالای میخونم خوابت نمی یاد بزرگت می کنم یادت نمی یاد اون لحظه به این تیکه خندیدم ولی بعد هی با خودم کلنحجار می رفتم که واقعا بزرگ کردن یعنی چی؟؟؟؟یعنی آب و دون دادن؟؟؟؟؟
-
درد من سوز
پنجشنبه 11 شهریور 1389 23:53
هر کی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم
-
دیگه میذارمت کنار .................
شنبه 6 شهریور 1389 22:00
نمی دونم از کجا باید شروع کنم ولی.......چه خوب بود اگه همه چی همون جوری پیش میرفت نخواستی یا نذاشتن ؟؟تو اومدی خوب اومدی ولی چه بد می خوای بری . با من غریبگی نکن با من که درگیر توام چشمت رو از من بر ندار من مات تصویر توام ...... معنی نگاهاتو نمیفهمم آره *حواسم هست که حواست هست *ولی فال من و تو یکی نیست می دونستی تو...
-
ن مثل......
یکشنبه 25 بهمن 1388 18:07
ن مثل .....نگفته ها ن مثل...... ننوشته ها نه میشه گفت نه میشه نوشت از کجا باید شروع کرد از کجا؟؟؟؟؟ برای گفتن یه درد کهنه باید از کجا شروع کرد؟؟؟از کجاش بگم از تنهاییاش؟ از هق هقای بیصداش؟از گریه های درون سوز؟از یه درد کهنه که همیشه با منه که همیشه منو میخوره که همیشه باهامه باید از چی گفت؟؟؟؟ لعنت به حافظه من که...
-
گزیده ای از حق طبی های اخیر
یکشنبه 29 شهریور 1388 14:19
ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بایستیم مرگ بر روسیه کشتی جوانان وطن الله اکبر مرگ بر تو مرگ بر تو مرگ بر تو مرگ بر تو ایران شده فلسطین مردم چرا نشستین؟؟؟ توپ تانک تجاوز دیگر اثر ندارد
-
اگه بار گران بودیم رفتیم
شنبه 28 شهریور 1388 16:34
دارم میرم دارم میرم به شهر جدیدم اره دیگه بعد یه سال حالا دیگه رفتم انتقالی گرفتم واسه ادامه تحصیل. چند شب پیشا که داشتم برا درست کردن کارام میرفتم اونجا از بیرون شهر که داشتم میدیدم حس غروری منو فراگرفت این چراغای شهر جدید منه...اره حالا من و یه دنیای جدید یه عالمه تجربه جدید .....خوش میگذه هم کار میکنم هم درس میخونم...
-
جاده خاکی
جمعه 20 شهریور 1388 19:42
گفت:" بگو که دوسم داری" "بگو بگو فقط یه بار اخه توام فقط یه باربه روت بیار" گفتم:"یه روز می فهمی از چشمام چه احساسی به تو دارم ." " از اعتراف که نمی هراسم ."از اعتراف اینکه" نه میشه با تو سر کنم نه میشه از تو بگذرم" هیچ وقت نفهمیدم که " تو چرا همیشه با منی؟"...
-
جنگل
جمعه 13 شهریور 1388 20:59
. میگن شکوه جنگل به درختای کهنسالشه سوال من اینه :چرا وقتی سیل اومد درختای بزرگ و کهنسال جنگل ما به خاطر ماجوونه های تازه درامده جلوی سیل وانستادن ؟چرا جا زدن؟چرا وادادن؟چرا گذاشتن جنگل خراب شه و سیل ببردش؟چرابه فکر ما تازه نفسا نبودن؟یعنی حتی یه درختم نبود که به ذهنش برسه و بفهمه که باید به فکر اینده بود؟ حالا احیای...
-
حیاط خانه ی ما
یکشنبه 8 شهریور 1388 00:04
تو حیاط مون یه باغچه داریم یه باغچه که توش یه عالمه چمنه و دوتا درخت لیمو و یه بوته بزرگ داتوره که یه موقعایی گلای سفید میده....باغچه مون سرتا سر سبزه سبز سبز ...... راستی یه کبوتر سفیدم توش داریم اونم یگه عضوی از حیاط و باغچه مون شده ......اخه بیچاره چند وقت پیشا گذارش افتاد خونه ما چرا و چه جوری نمی دونم ولی خورد به...